درک کن هویتمان را
من را
زن بودنم را
احساساته زنانه ام را
یقین داشته باش
بوی تنم ، بوی عطر تنت را دارد
من یک زنم
زن قداست دارد،
من یک زنم !
ای پدر عشق دل کوچکی ام
قهرمان قصه زندگی ام
انتهای همه رویاهایم
ای قوی مرد دل کودکی ام
ای نگهبان زن و فرزندان
تکیه گاهم تویی، ای پشتیبان
از پس آن نگه مغرورت
می زند موج تمام عشقت
مهر تو سایه آرامش من
رنج تو درد روی شانه من
پدرم نعمت الله بر من
پدرم رحمت ربّم بر من
کاش الله تو را یار باشد
در همه حال نگهدار باشد
سراینده: صدیقه پشت چمن
مادرم سایه نگیری ز سرم
همچنان مهر تو باشد به برم
قربون اون همه لطف تو ، من
قربون اون همه مهر تو ، من
نباشه یه روز که دردت ببینم
اگه درد داشته باشی من می میرم
نباشه خسته باشه پیکر تو
همیشه سرپا باشه هیکل تو
تو همیشه مهربون تر از همه
برای من توی زندگی بودی
تو همیشه با صفاتر از همه
تو نگاهت به نگاه من بودی
وقتی دردت می بینم خسته میشم
با غمت یه مرغ پر بسته میشم
یار خوب زندگانی دلم
نکنه هجر تو هرگز ببینم
عزیزم تو مهربون مادر من
تو بمون همیشه اندر بر من
از خدا میخوام سلامت بمونی
تو همیشه بهترین یار بمونی
سراینده : صدیقه پشت چمن
چه حریصانه لبانم را بوسیدی...
و چه وحشیانه رختم را دریدی...
و من چه عاشقانه دست بر هوسهایت کشیدم...
اما...........
کاش میفهمیدی
کاش میفهمیدی که زن.......
تا عاشق نباشد !!!!!!
نمیبوسد...
نمیبوید...
وتسلیم نمیکند........رویاهای عریانیش را....
حتی حیوان هم نوازش را می فهمد....
احساس می کنم
زندگی ام مثل
یک چراغ قرمز 3 زمانه شده است ،
که 150 ثانیه قرمزه
و 15 ثانیه سبز ؛
تازه بعضی موقع ها
قرمزی اش روی 0 می ایستد ،
ایرادی ندارد ؛
ما خوشیم با همان 15 ثانیه !!!