سلام دوستان خوبید ؟ من بد نیستم ولی خوبم نیستم ... حالا بماند ...
کاش میشد جمعش کرد بدون هیچ دغدغه ای ...
کاش اسان بود رفتن و گذشتن از خاطره ها ...
کاش میشد فراموش کرد اشک و لبخند هایی که کوچه ی دلمان را با فانوس دریایی اش روشن میکذاشت و همدممان بود...
.
.
.
خیابان های شهر ... درختان سبز ... کوچه های دل شب ... چه زیبا شدن ...
یادت کلاس درس و شیطونیای پری جووون؟ یادت کلاس و امتحان و نمرات درخشانمون ؟
یادت میخوندی برامون از پرواز پرستو از بارش باران و از ساحل خاموش؟؟؟
یادت رو نیمکتای مدرسه دور هم 6 قلوها چه خوش بودن ...
نمیدونی یک شنبه که برای ثبت نام رفتم چه حالی داشتم ...
خیلی قشنگ بود خیلی با صفا بود ولی من چه جوری بدون شما رو اون نیمکتا بشینم ...
نمیخوام من اون کلاسا رو بدون دوستام نمیخوام من اون آلاچیقاشو بدون خنده های پری دوست ندارم...
.
.
.
کاش میشد برگردیم به عقب
کاش زمان تند حرکت نمیکرد
کاش کاش کاش
...